تو را ارزان خریدارند و من مبهوتم از اینکه
چرا باید بیفتد کار ما با عشق بازاری
همیشه می توانم سر نهم بر حکمت اما عشق
چگونه می توانی جانب حق را نگهداری؟
منی که عاشقانه پای هر آزار تو ماندم
چرا از تو ببرّم بابت یک زخم تکراری
دل لیلی شکست و نام مجنون بر زبان ها رفت
چه سودی برده ای ای عشق از این مرد سالاری
اگر چه مطمئنم عاقبت این عشق می گیرد
که می گویند آسانی ست بعد از رنج و دشواری
نرگس کاظمی زاده